بعضی از واقعیتها فهمش آسونه، ولی بعضیاش واقعا سخته.
یکی از واقعیتهایی که فهمش برای عموم سخته، اینه که بشر برای زندگیش نیاز به یک برنامه ثابت داره.
یعنی دین، نمیتونه به رأی گیری گذاشته بشه…
یعنی دین، با پیشرفت علم تغییر نمیکنه…
یعنی…
واقعا درک این سخته، چه برسه به فهموندنش!
این قصه تغییر ساعت، یک دفعه ذهن منو در گیر کرد.
خب، چند سالی هست که تو دنیا، از جمله تو ایران خودمون، این بحث مطرحه که ساعت تابستانی و زمستانی باشه یا نباشه.
من کار به سیاسی کاریاش ندارم.
کاری هم به حزب و حزب بازیاش ندارم.
خیلی خیلی خوشبینانه میگم، هدف همه یکیه و اونم مصلحت کار و بار زندگی خلائق.
خب، مصلحت کار یک وقت مقطعی در نظر گرفته میشه که کاری باهاش ندارم.
یک وقت کلی و همیشگی و برای همه، که این میشه قانون.
چندین ساله که این قانون تغییر ساعت تو ایران مطرحه، از زمان شاه تا حالا.
چندین بار هم بحثش داغ داغ شده.
چندین بارم اومد و رفت و…
تا این مرحله اخیرش که لغو شد، یعنی ساعت تابستانی بی ساعت تابستانی.
فرض رو بر این گرفتیم که همه دنبال مصلحت کارند و کسی نمیخواد موش بدوونه.
این همه تغییر و بالا و پایین برای چیه؟!
برای اینه که از نظر متخصصین، گاهی مصلحت بودنش میچربه و گاهی هم مصلحت نبودنش.
گفتم فرض رو بر این گذاشتیم که اصلا غرض و مرضی هم در کار نیست.
خب، یک سؤال واقعا مصلحت تو کدومه؟
کدومش درسته و کدومش خطاست؟!
آیا راهی وجود نداره که یه جمع بندی کلی و کاملی بشه و یه قانون ثابت حاکم بشه؟!
آیا نمیشه یه بار برای همیشه اون حرف آخر رو تو مصلحت زندگی بشر بزنند و این قده با زندگی خلائق بازی نکنن؟!
شما فکر کردین که همین بالا و پایین رفتن ساعت تابستانی، چقدر هزینه مالی و انرژی فکری و و و مصرف کرده؟!
واضح تر بگم چقدر تلفات مالی و عمری و چه و چه داشته و چقدر منابع ما رو هدر داده؟!
اگه راهی به مصلحت واقعی و حقیقی، اونم به شکل جمع بندی کلی با همه عوامل دخیل در اون داشتیم، این قده تلفات داشتیم؟!
یه جور دیگه بگم، اگه یک قانون کامل و جامع داشتیم، این قده خسارت در کار نبود.
خودمانیتر بگم، اگه قانون ثابت درستی بود چقده خوب بود!
…
اِ، اِ، تا به حال صحبت از پیشرفت علم و ضرورت تغییر و تحول بود!
چی شد که یه دفعه به فکر قانون ثابت افتادیم؟!
خسارتهای وحشتناک…!
و علافیهای بی حساب و کتاب…!
اینا ما رو به اینجا رسوندن که قانون ثابت، البته به شرطها و شروطها، یک ضرورت خیلی خیلی ضروریه.
این ضرورت خیلی خیلی ضروری، قطعا با این بشری که دائم در حال تجربه و آزمون خطاست حاصل نمیشه که نمیشه.
با این آدمی که هر روز یک خطا و اشتباهشو میفهمه حاصل نمیشه که نمیشه.
بایس یک آگاه و مطلعی باشه که نظرشم کاملا جامع باشه، یعنی همه پارامترا رو هم در نظر بگیره، چه زمانی، چه مکانی و چه…
طبق اصول اولیه (تأکید میکنم طبق اصول اولیه) تنها کسی که از زیر و بم همه مخلوقات خبرداره، آفریدگار اوناست کسی است که او را خلق کرده و آفریده.
این چنین کسی است که میتونه دین ثابت رو تدوین کنه و بفرسته.
خب کاری نداریم که بایست آدم درست و حسابی به معنی جامع کلمه هم اون دین رو بیاره که همون پیغمبره.
اما میمونه اجرا اون دین!!!
همه کسایی که با مسائل اجرایی سر و کار دارن، اینو دیگه خیلی خوب میدونن و تجربه کردن که بهترین قانون دو چالش داره:
یکی فهم درست قانون.
یکی هم اجرای درست قانون.
به نظر شما دین خدایی رو، که همون اسلام کامل باشه، کی میتونه ادعا کنه درست و کامل فهمیده؟
جز کسی که خود صاحب قانون، پرورشش داده و برای همین کار ساختتش؟!
…
این تازه درست فهمیدن دینه، از درست اجرا کردنش دیگه حرف نمیزنم!
چه بخواهیم و چه نخواهیم، تنها قانون ثابت که واقعا مصلحت بشر رو تأمین کنه، اسلامه.
چه بخواهیم و چه نخواهیم، تنها کسی که دین حقیقی پیش اونه، امام معصومه.
چه بخواهیم و چه نخواهیم، تنها مجری درست و حسابی دین، امام زمانه.
این یک ضرورت عقلی و یک واقعیت مسلمه.
البته گفتم طبق اصول اولیه، بازم تأکید میکنم طبق اصول اولیه…